فربدفربد، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

فربد جوجو، پسر مامان

سلم من دیگه بزرگ شدم دلم خواست اسممو تغییر بدم ولی این اسم متعلق به مامانم هست بنابراین اسم فربده

شکر خدا

خدایا شکرت ، روزی 1000 بار شکر می کنم که این فرشته کوچولو  رو به من هدیه داد که بوی بهشت میده ، همیشه شکرت می کنم . هر وقت خیلی گریه می کنی و نمی تونم ساکتت کنم یادم می یاد که تو هدیه خدا هستی و با اومدنت اسم مادر رو به من هدیه دادی خدا رو شکر می کنم و آرامشم رو به دست میارم و بهتر می تونم آرومت کنم   الهی که مامان فدات بشه . تو همه زندگی مامان هستی با اومدنت همه چیز به نظرم شکل و معنی دیگه ای گرفته . ...
21 تير 1390

عروسک

تقریبا یک ماه و نیمت بود که یه روز بردمت پارک ، به هیچ چیزی توجه نمی کردی خوب خیلی کوچیک بودی فقط به من نگاه می کردی . یه مادری دختر کوچیکشو آورد پیش ما که تو رو بهش نشون بده . گفت نی نی رو نگاه کن بچه کوچولو دست گذاشت رو شکمت و فشار داد ( البته من مراقب بودم ) مامانش خندید و گفت که خودش یه عروسک داره که وقتی شکمشو فشار میده می خنده و فکر کرده بود که تو هم عروسکی. ...
21 تير 1390

اولین لبخند فرشته کوچولو

مامان فدای او خندت بشه الهی، تا دوربین رو آوردم که عکس بگیرم خندیدی نمی دونم چی دیدی آخه تازه 1 ماهت شده هنوز خوب نمی تونستی چیزی رو ببینی . من قربون او دستات بشم .  فدای او نگاه عمیقت بشم که مامان رو دیونه کرده عزیزززززززززززززززززم. ...
16 تير 1390

تشکر

جا داره که از پدر مهربان و مادر فداکار و خواهر عزیزم تشکر کنم که یه لحظه من و پسرم رو تنها نگذاشتند و خیلی خیلی زحمت ما رو کشیدند امیدوارم روزی برسه که بتونم همه خوبیهاشون رو جبران کنم . (آقاجون ، مامان جونی ، خاله سمیرا دوستتون داریم) ...
15 تير 1390

بیماری زردی

3 روز بعد از تولدت آزمایش نشون داد که زردی داری دکتر گفت بایدبستری بشی .رفتیم همون بیمارستانی که به دنیا اومدی و جلوی چشم من تو رو لخت کردن و یه چشم بند بستن به چشمت و گذاشتنت بو دستگاه . من فقط گریه می کردم و کسی نمی تونست آرومم کنه ، همه بچه ها تو دستگاه خوابیده بودند و فقط تو گریه می کردی به سختی به خواب می رفتی و تا می گذاشتمت تو دستگاه بیدار می شدی کل شب رو تو بغل من بودی .پرستارا می گفتند بچه اینجوری خیلی کمه . خلاصه نخوابیدی که نخوابیدی من هم خسته و سخت مریض باید از تو مراقبت می کردم نه شب میخوابیدم نه روز .ولی یه انرژی برای تو داشتم که می تونستم تحمل کنم. خلاصه اینکه زردی تو تقریبا 2ماه طول کشید . هفته ای 2 تا 3 بار ازت آز...
15 تير 1390